هدفها ما را ترغیب میکنند تا برای رسیدن به دیدگاههایمان تلاش کنیم. هیچکس نمیتواند به شما بگوید اهدافتان چیست یا چه باید باشد. درست مثل توصیف موفقیت.
ترسیم طرح کلی
تعیین اهداف، بسیار شخصی است و روشن میکند که شما در این اوضاعواحوال به کدام سو رهسپارید. برای اینکه اهداف خود را مشخص و کسب موفقیت را آسانتر کنید، از ابتدا روشهایی سنجیده تعیین کنید تا از این طریق بهوضوح دریابید که چه موقع به آنها دست یافتهاید.
مثال: دیدگاه شخصی و کل موقعیت من، تدریس و شرکتم در تجسم و تفکر خلاق، برای عمیقتر شدن خلاقیت و نیز ابزاری برای برنامهریزیهای حرفهای است. در نتیجه افراد خلاق میتوانند به چیزهایی که در دنیا برایشان اهمیت دارد، دسترسی شهودی داشته باشند. این نگرش من است.
اهداف من در کوتاهمدت نوشتن کتاب، تشکیل کلاس و افزایش مخاطبانم در وب، تلویزیون و دورههای مدیریت iTunes است و در درازمدت اینکه یک باغ تفکر ایجاد کنم که به شکل موزه – مجسمه باشد همراه با برنامه اقامت برای افراد خلاق تا بتوانند با حضور در فضای بیدغدغه و با صرف وقت و بودجه کافی افکارشان را بنویسند و آثار هنری و ایدههایی که میخواهند با دنیا سهیم بشوند، به وجود بیاورند. اینها هدفهای من هستند.
اهدافم را مشخص میکنم تعداد کتابهایی که میخواهم بنویسم و تعداد کلاسهایی که میخواهم در آنها تدریس کنم و تاریخهای موردنظرم را هم اضافه میکنم (چه موقع امیدوارم کتابم منتشر شود و چند وقت یکبار کلاس خواهم داشت)، پس میتوانم مراحل مهم زندگیام را نیز تعیین کنم (مراحلی برای رسیدن به هر یک از اهدافم در همین سال، پنج سال دیگر، پانزده یا سی سال بعد)، بنابراین بهطور مشخص میدانم که در کدام مرحله از این روند هستم و چه موقع میتوانم موفقیت را احساس کنم.
معمولا با ترسیم طرح کلی مراحل مهم و خاص، حرکات مهم و موفقیتهایی که در طول مسیر برای نیل به اهداف باید به آنها برسیم، میسنجیم که چهقدر از راه را طی کردهایم.
مثال: دوباره خودم را مثال میزنم، امسال مرحله مهم زندگی من نوشتن یک کتاب بود؛ همین کتاب و اضافه کردن دو کلاس به برنامه زمانبندیام، که انجام دادهام. در طول پنج سال آینده میخواهم نسخه iPad این کتاب را آماده و در کلاس به برنامه زمانبندیام اضافه کنم، وبسایت جدیدی طراحی کنم و نسخه آنلاین کلاسهایم را راهاندازی کنم و به برنامهریزی کانال صوتی/تصویری و غیره بپردازم.
نتیجه
اهداف خود را تا جایی که میتوانید شفاف و مختص دیدگاه شخصی خود تعیین کنید. وقتی دیدگاهتان خاص شما باشد، اهداف بهآسانی در چشم ذهنتان ظاهر میشود و سپس مراحل مهم زندگی به شکل کارهایی که میخواهید انجام بدهید، آشکار میشود. قبل از اینکه بدانید، میفهمید که در دنیای مادی دنبال چه میگردید و احساس میکنید که خوششانس هستید. میتوانید فرصتهایی را که در ذهن و قلب خود دیدهاید، تشخیص دهيد.
وقتی در چشم ذهنتان روی اهداف خود دست بگذارید و آنها را تشخیص بدهيد، از روی احساس میتوانید بفهمید چه چیزی برایتان واقعی است. این آغاز شناخت فرصتهایی است که پیش میآید. ذهن بهطرف چیزی که میبیند حرکت میکند. میتوانید هروقت که بخواهید جزئیات را تغییر دهید؛ چون نگرشی که شما را بهپیش هدایت میکند، مفهوم اصلی تمامی اهداف شماست و مراحل مهم زندگیتان را که بهطرف آن دست دراز میکنید، مشخص میکند.
2. کارهایی را که قابل اجراست مشخص کنید
تعیین هدف ترکیبی است از تجسم و باقیماندن در صدرِ آنچه اهمیت دارد. با این کار، راه شما کاملا مشخص میشود و میتوانید مراحل مختلف اقدام برای رسیدن به آن را تعیین کنید. روش کار این نیست که فقط آرزو کنید زندگیتان چنان باشد. آنچه آرزو دارید، تجسم کنید. اجازه بدهید احساستان شما را هدایت کند و سپس تصمیم بگیرید چهکاری را چه موقع باید انجام دهید. بعد با کوشش معقول کاری کنید که عملی بشود.
وقتی اهداف ملموس و ایدهای مشخص در مورد آنچه برای آن تلاش میکنید دارید، میتوانید معیارهایی در نظر بگیرید و با آنها کار کنید و به حرکت در جهت درست ادامه بدهید. میدانید که کوششهای شما موجب گسترش دید وسیعتری نسبت به موفقیتی که توصیف کردهاید، میشود.
نویسنده: راندا شالر
ناشر: نشر هنوز
ترجمه: لیلا شاپوریان
میانگین امتیاز 4.8 / 5. تعداد آرا: 11
1 دیدگاه برای “چگونه برای رسیدن به اهداف خود برنامهریزی کنیم؟”
عالی بود
البته به نظر بنده نه تنها برای راه اندازی کسب و کارهای هنری بلکه برای اکثریت کسب و کارها میتونه کارساز باشه.
مهم اون چشم انداز و نقشه راه هستش که اگه مشخص بشه اهداف ملموس و دست یافتنی تر میشه.
به قول نیچه ” هرکس چرایی خوبی برای زندگی داشته باشد؛ با هر چگونگی خواهد ساخت.”