فهرست مقاله
افراد گاهی نمیتوانند تصور کنند که شاید لازم است از کسبوکارشان دست بکشند و از آن خارج شوند. گاهی اوقات خارج شدن از یک کسبوکار میتواند کار درستی باشد. داشتن یک استراتژی خروج کاری عاقلانه است اما باید بدانیم چه زمانی باید این کار را انجام دهیم. در حالی که پاسخ درست برای هر مورد شخصی متفاوت خواهد بود. چند موقعیت در زیر گفته میشود که در آنها تعطیل کردن کسبوکاری که ساختهاید عملی معقول است.
1. آنقدر سرتان شلوغ است که اگر وقت نگذارید همه چیز از هم میپاشد
راهاندازی کسبوکار خودتان نیاز به مقدار زیادی سختکوشی و ساعات کاری طولانی و خستهکننده دارد. هرچند اگر تا دیروقت بیدارید و تا آخر هفته کار میکنید، این اصلا خوب نیست. پیش از آنکه دست از تلاش بردارید، روشهایی را برای متعادل کردن زندگیتان پیدا کنید. مسئولیتها را به کارکنان قابل اعتماد خود محول کنید و به خوبی به آنها آموزش دهید.
با این حال اگر شما با این کار نیز به موفقیت نرسیدهاید، شاید وقت آن باشد که به فروش کسبوکار خود و رفتن به سراغ رویای بعدیتان فکر کنید.
2. سلامتی شما مرتبا در معرض استرس است
با همه قوت و سازگاری ما، انسان بودن میتواند شکننده باشد. انسانها مقاومت و دستکشیدن را میپذیرند. علاوه بر این استرس موجب میشود کارآفرینان حتی نسبت به بیماریهای ذهنی همچون افسردگی مستعدتر باشند. اگر شما حس میکنید خسته هستید یا مرتبا بیمار هستید، شاید بدن شما به شما علامت میدهد که وقت آن است از بار خود کم کنید یا آن را کاملا بر زمین بگذارید.
ابتدا برای مراقبت از روان و جسم خود یک قرار ملاقات با پزشکتان بگذارید. سپس میتوانید به طور جدی درباره کاهش وظایفتان فکر کنید، خودتان را از جایگاه مدیرعامل شرکت حذف کنید یا کسبوکارتان را به طور کلی بفروشید.
3. شما باید به طور مداوم به دنبال مشتریان جدید باشید
اگر کسبوکار شما به طور مداوم باید به دنبال خریداران دست اولتر باشد و به طور همزمان نمیتواند مشتریان سابق و فعلی را راضی نگه دارد، کسبوکار شما در معرض خطر است. توجه بیشتر به بازاریابی و واحدهای خدمات مشتری میتوانند به این مسائل کمک کنند.
با این حال اگر این تلاشها را داشتهاید و به موفقیت نرسیدهاید شاید وقت آن رسیده که آن را یکروزه تمام کنید. بدترین واکنش، تلاش بیهوده برای بهبود یک وضعیت بد با صرف پول بیشتر است. حالا شما با تجربهای که به دست آوردید در وضعیت بهتری برای یک اقدام تازه به منظور رسیدن به یک موفقیت بلندمدت هستید.
4. شما صبحها به زور از خواب بیدار میشوید
همه افراد این صبحها را تجربه میکنند آن هم در زمانی که هیچ چیزی لذتبخشتر از گذراندن روز روی مبل در برنامه اینستاگرام و مقداری بستنی نیست. این نشانه انسان بودن است و شاید شما نیاز به استراحت دارید.
اگر شما از این روزها تجربه میکنید، نشانه این است که چیزی بسیار مهمتر در معرض خطر است. وقت آن است که بررسی کنید چرا باید کاری را ادامه دهید که دیگر شما را شاد نمیکند و به خواستهتان نمیرساند.
5. کسبوکار شما بدون شما خوب پیش میرود و شما ترجیح میدهید نباشید
وقتی کسبوکار شما چه با شما و چه بدون شما مانند ساعت کار میکند، متوجه میشوید که کار خود را به خوبی انجام دادهاید. شما یک کسبوکار پایدار ساختهاید. با این حال چون در یک چیز موفق شدهاید بدین معنی نیست که قطعا باید انجام آن کار را به طور نامحدود ادامه دهید.
اگر کسبوکارتان بدون شما خوب پیش میرود و شما خودتان را در بیرون از شرکت به دنبال فرصتها و چالشهای جدید میبینید، شاید وقت آن است که به خروج از کارتان فکر کنید.
بدیهی است که نخواهید تصمیم به خروج از کسبوکار خود بگیرید. این در وهله اول یک تصمیم جدی برای شروع یک کسبوکار است. با این حال اگر یک یا چند مورد از شرایط بالا را تجربه نکردهاید از کارتان دست نکشید.
یک برنامه خروج قایل اجرا تهیه کنید که نه تنها علایق خود شما بلکه کسبوکار و کارمندانتان را به حساب آورد. سپس شما میتوانید به مراحل بعد فکر کنید.
میانگین امتیاز 4 / 5. تعداد آرا: 8
9 thoughts on “آیا باید کسبوکارتان را رها کنید؟”
سلام. باتشکر.واقعا اینجور مقالات لازمه کسب و کارهاست
ممنون از مقاله عالیتون
اتفاقاً چند وقته درگیر این موضوع بودم و این مطلب خیلی مفید بود برام.
ممنون از سایت خوبتون.
مقاله ای بسیار کاربردی برای پیشرفت و ارتقا،ما باید یک چیزهای رو بدهیم تا یک چیزهای رو بدست بیاوریم
مفید بود، اما کار راحتی نیست اینکه افراد کاری را که سال ها برای آن تحصیل کرده اند و تلاش کردند را رها کنند، به نظرم به راهکارهای کاربردی بیشتر احتیاج داریم. چون معمولا آدم ها دیر یا زود خواهند فهمید که کارشان را باید رها کنند ولی نکته مهم این است که چطور ؟ بعد از آن می خواهند چه کنند؟ فکر از صفر شروع کردن یک کار جدید و …، شاید به ظاهر ساده باشد ما به آدم ها می گوییم که کار فعلیتان را رها کنید اما من فکر می کنم که این کار نیاز به یک استراتژی درست دارد.
خیلی خوبه
ممنون استاد عزیز
مقاله فوقالعادهای بود
با سلام و احترام
و با تشکر از مقاله خوبی که ارائه کردید.
در برخی از موارد رها نکردن کار می تواند هزینه هایی برایمان در پی داشته باشد که در انتها هم منجر به رها کردن می شود. ولی چه خوب است که در بهترین فرصت و عاقلانه آن را رها کنیم.
با خواندن این مقاله یاد این داستان افتادم:
فیل های سفید زندگیتان را رها کنید.
معروف است كه پادشاه يک كشور به پادشاه كشورى ديگر يک فيل سفيد هديه مىدهد. كسى كه هديه را مىپذيرفت، هزينههاى زيادى را صرف نگهدارى و خوراک اين فيل سفيد مىكرد. نسلهاى مختلف هم بدون آنكه بدانند اين فيل سفيد به چه درد مىخورد، هزينههاى زيادى را براى آن متحمل مىشدند و دلشان هم نمىآمد كه آن را كنار بگذارند يا رها كنند، زيرا مىگفتند:
حيف است! تاكنون هزينه زيادى براى آن شده است و نمىتوان آن را رها كرد.
فيل سفيد در مديريت، استعاره از موضوعىست كه هزينه زيادى براى آن شده و هيچ خاصيت مفيدى هم ندارد! و از آن جهت كنار گذاشته نمىشود كه صرفاً براى آن هزينه شده است.
در نظر بگيريد كسى وارد دانشگاه مىشود و متوجه مىشود استعدادى در آن رشته ندارد، اما آن را رها نمىكند به خاطر هزينههايى كه براى قبولى آن داده است و زمانى كه صرف كرده؛ و مىداند در آينده نيز آن رشته منبع درآمد او نخواهد شد! به آن رشته دانشگاهى و آن مدرک هم مىتوان فيل سفيد آن فرد گفت.
در زندگى، فيلهاى سفيد زيادى داريم كه بدون آنكه خاصيتى داشته باشند، براى آنها هزينه مىكنيم! جرأت کنید و فیل های سفید زندگیتان را رها کنید.
بسیار مثال جالبی زدید جناب عاشوری
ممنون ار استاد بابت مقالاتشان