کتاب رهبر هوش مصنوعی محور (2024) نوشته Geoff Woods، نشان میدهد چگونه رهبران کسبوکار میتوانند از فشارهای عملیاتی رها شوند و با همکاری هوشمندانه با هوش مصنوعی، به برتری رقابتی دست یابند.
کتاب رهبر هوش مصنوعی محور یک راهنمای کاربردی است که با ارائه مثالهای واقعی و تمرینهای عملی، کمک میکند دادهها را به تصمیمهای سریع و موثر تبدیل کنید، اثرگذاری تیم خود را چند برابر سازید و به شفافیت استراتژیک دست پیدا کنید.
در این کتاب میآموزید چگونه هوش مصنوعی را بهعنوان شریک فکری اصلی خود به کار بگیرید تا رشد را شتاب دهید، از رقبا پیشی بگیرید و بهرهوری را در دنیای کسبوکار هوش مصنوعیمحور به حداکثر برسانید.
شبیهسازی تفکر استراتژیک با کتاب رهبر هوش مصنوعی محور
تصور کنید بتوانید بهترین تفکر استراتژیک خود را شبیهسازی کنید و آن را بهصورت ۲۴ساعته در کنار خود داشته باشید. این دقیقا همان چیزی است که در هیئتمدیرهها اتفاق میافتد؛ جایی که رهبران در کتاب رهبر هوش مصنوعی محور یاد میگیرند چگونه هوش مصنوعی را به شریک فکری نهایی خود تبدیل کنند.
فراتر از بهرهوری ساده
درحالیکه بسیاری از مدیران ارشد درگیر کارهای عملیاتی روزمره هستند و فرصتی برای اندیشیدن استراتژیک ندارند، گروه کوچکی از رهبران یاد گرفتهاند از هوش مصنوعی فراتر از یک ابزار ساده بهرهوری استفاده کنند.
آنها هوش مصنوعی را همچون یک مصاحبهگر بیطرف میبینند که پرسشهای ناپیدا را مطرح میکند، یک استاد ارتباطات که مفاهیم پیچیده را به پیامهای ساده و شفاف تبدیل میسازد و یک چالشگر استراتژیک که پیش از بروز اشتباهات پرهزینه، نقاط کور تصمیمگیری را آشکار میکند.
دگرگونی در شیوه تصمیمگیری و رقابت
رهبران معرفیشده در کتاب رهبر هوش مصنوعی محور تنها به صرفهجویی در زمان تحلیل دادهها و کارهای تکراری بسنده نکردهاند؛ بلکه اساسا نحوه تفکر، تصمیمگیری و رقابت خود را متحول کردهاند.
آنها یاد گرفتهاند میان بهرهوری کوتاهمدت ناشی از اتوماسیون هوش مصنوعی و تمرکز استراتژیک بلندمدت، تعادل برقرار کنند و فضایی بسازند که تیمهایشان بتوانند در بالاترین سطح خلاقیت و ایجاد روابط موثر فعالیت کنند.
یک رهبر هوش مصنوعی محور شوید!
امروزه دیگر همه شنیدهاند آینده به رهبرانی تعلق دارد که مانند آنچه در کتاب رهبر هوش مصنوعی محور مطرح شده، بتوانند از ظرفیت تحولآفرین هوش مصنوعی استفاده کنند؛ بااینحال شاید هنوز این پرسش در ذهن شما باشد که هوش مصنوعی دقیقا چیست؟
پیش از آنکه بتوانید از هوش مصنوعی بهره ببرید، لازم است ابتدا آن را درک کنید.
تعریف ساده هوش مصنوعی
بهطور خلاصه، هوش مصنوعی فناوریای است که عملکردهای شناختی انسان مانند یادگیری، استدلال و حل مسئله را شبیهسازی میکند تا کارهایی را انجام دهد که در گذشته به هوش انسانی نیاز داشت.
همانطور که در کتاب رهبر هوش مصنوعی محور توضیح داده شده، این فناوری در یک چرخه بنیادین شامل ورودی، پردازش، خروجی و یادگیری عمل میکند.
هنگام کار با هوش مصنوعی، معمولا چرخه اصلی زیر طی میشود:
- ورودی: دادهها به سیستم داده میشوند.
- پردازش: الگوریتمهای پیچیده آنها را تحلیل میکنند.
- خروجی: نتایج تولید میشوند.
- یادگیری: سیستم با استفاده از تعاملات مداوم، عملکرد خود را بهبود میبخشد.
برای نمونه، مدل GPT-4 با بیش از ۵۷۰ گیگابایت داده متنی آموزش دیده است که معادل میلیونها کتاب است.
هوش مصنوعی؛ ماشین پیشبینی قدرتمند
کتاب رهبر هوش مصنوعی محور نشان میدهد هوش مصنوعی اساسا یک ماشین پیشبینی پیچیده است که بر الگوهای زبانی آموزش دیده است. اگر از آن بخواهید جمله «آسمان …» را کامل کند، بهاحتمال زیاد پاسخ میدهد «آبی است».
بهعبارتدیگر، هوش مصنوعی در شناسایی و بازتولید الگوهای فکری و زبانی دقت بالایی دارد؛ اما در تفکر خلاق و خارج از چارچوب همچنان ضعیفتر از انسان عمل میکند.
اهمیت پرسشگری دقیق
همانطور که انتظار ندارید تیمتان بدون یک دستورالعمل دقیق، یک ارائه عالی ارائه دهد، نمیتوانید از هوش مصنوعی هم انتظار خروجی عالی داشته باشید مگر آنکه «پرامپت» یا دستورالعمل را بهدرستی طراحی کنید.
در کتاب رهبر هوش مصنوعی محور توضیح داده میشود اجزای یک پرامپت موثر شامل این موارد است:
- تعریف دقیق وظیفه
- ارائه زمینه مرتبط
- مشخصکردن نقش یا شخصیت موردنظر
- تعیین محدودیتها و الزامات
- توضیح منطق تصمیم
- درخواست از هوش مصنوعی برای پرسشگری بیشتر جهت شفافسازی
برای مثال، یک پرامپت قدرتمند میتواند چنین باشد:
نتایج تحولآفرین
با چنین ذهنیت حل مسئلهای، نتایج واقعا دگرگونکننده خواهند بود. همانطور که در کتاب رهبر هوش مصنوعی محور آمده است، رهبران از هوش مصنوعی در حوزههای مختلف استفاده میکنند و دستاوردهای چشمگیری به دست میآورند:
- مدیریت فروش: پیشبینی مشتریانی که ظرف ۳۰ روز آینده خرید خواهند کرد.
- منابع انسانی: بررسی سریع رزومهها و شناسایی بهترین نامزدها در چند ساعت.
- مدیریت مالی: کشف ناکارآمدیهای بودجه و پیشبینی جریان نقدی با دقت بالا.
- بازاریابی: تولید کمپینهای ایمیلی شخصیسازیشده برای بخشهای مختلف مشتریان.
- عملیات: بهینهسازی زنجیره تامین و پیشبینی تعمیرات تجهیزات قبل از خرابی.
کتاب رهبر هوش مصنوعی محور نشان میدهد زمانی که ابتدا بر نتایج تمرکز کنیم و سپس بر ابزار هوش مصنوعی، بهرهوری ما بهصورت تصاعدی افزایش خواهد یافت.
ساخت شریک استراتژیک از هوش مصنوعی
هوش مصنوعی میتواند با بازتعریف شیوه تفکر استراتژیک و متحولکردن تصمیمگیری، رشد شتابان برای سازمانها ایجاد کند. شاید با خودتان فکر کنید: «رشد سریعتر، تفکر استراتژیک قویتر، تصمیمگیری بهینهتر… همه اینها عالی به نظر میرسند؛ اما چطور میتوانم واقعا به آنها برسم؟»
پاسخ در کتاب رهبر هوش مصنوعی محور ساده و در عین حال انقلابی است: «کافی است هوش مصنوعی را بهعنوان شریک فکری خود در تصمیمها و استراتژیها دعوت کنید».
3 نقش اصلی هوش مصنوعی
در کتاب رهبر هوش مصنوعی محور توضیح داده میشود هوش مصنوعی میتواند 3 نقش کلیدی برای رهبران ایفا کند:
1. مصاحبهگر (Interviewer)
کمک به شفافسازی ذهن و استخراج ایدهها. برای مثال، یک مدیرعامل خردهفروشی که قصد گسترش بازار دارد میتواند از هوش مصنوعی بخواهد او را در مورد جمعیت هدف، رقبا و تخصیص منابع مصاحبه کند. این کار نقاط کور را آشکار و اولویتهای استراتژیک را روشن میسازد.
2. ارتباطگر (Communicator)
تبدیل مفاهیم پیچیده به پیامهای ساده و قدرتمند. یک استارتاپ فناوری میتواند از هوش مصنوعی بخواهد توضیحات فنی خود را به زبان مزایای عملی برای تولیدکنندگان سنتی بازنویسی کند و از این طریق مشتریان بالقوه بیشتری جذب نماید.
3. چالشگر (Challenger)
غلبه بر سوگیریهای شناختی. برای نمونه، یک مدیر داروسازی در حال سرمایهگذاری تحقیق و توسعه میتواند از هوش مصنوعی بخواهد با دیدگاههای مختلف، علیه تصمیم او استدلال کند. این کار خطرات پنهان را آشکار و مسیر سرمایهگذاری را اصلاح میکند.
کاربردهای استراتژیک فراتر از سه نقش اصلی
کتاب رهبر هوش مصنوعی محور توضیح میدهد علاوه بر این سه نقش، هوش مصنوعی قابلیتهای استراتژیک گستردهتری نیز دارد:
ایدهپردازی خارج از چارچوب
ترکیب صنایع نامرتبط برای خلق مدلهای درآمدی تازه؛ مانند هتلهایی که فضای کار اشتراکی ایجاد میکنند.
منطق و استدلال
طراحی درخت تصمیم برای سناریوهای پیچیده؛ مثل بهینهسازی زنجیره تامین در یک شرکت تولیدی.
شبیهسازی نتایج
اجرای برنامهریزی سناریو با کمک هوش مصنوعی؛ برای نمونه یک شرکت خدمات مالی میتواند رکود اقتصادی را شبیهسازی و استراتژی سبد سرمایهگذاری خود را اصلاح کند.
بازخورد نقشآفرینانه
درخواست از هوش مصنوعی برای نقد استراتژی از دید ذینفعان مختلف؛ مانند سرمایهگذاران، مشتریان یا رقبا.
زمانی که هوش مصنوعی به شریک فکری استراتژیک شما تبدیل شود، تنها تصمیمها سریعتر گرفته نمیشوند؛ بلکه کیفیت تصمیمها نیز بهمراتب بهتر خواهد شد.
هوش مصنوعی بهعنوان ازبینبرنده سوگیریها
یکی از بزرگترین چالشهای رهبران و مدیران، گرفتار شدن در دام سوگیریها و فرضیات نادرست است.
برای مثال، یک شرکت نرمافزاری تصور میکند مخاطبان جوانش تنها به ویژگیهای موبایلمحور علاقه دارند. میلیونها دلار در توسعه اپلیکیشن سرمایهگذاری میکند؛ اما بعدا تحقیقات کاربری نشان میدهد مشتریان، بیشتر زمان کاری خود را در دسکتاپ میگذرانند. این فرضیه اشتباه، یک سال زمان و سهم بزرگی از بازار را از بین برد.
سوگیریها نیز به همان اندازه خطرناک هستند. بهطور مثال، سوگیری تایید باعث میشود مدیران خردهفروشی تنها به بازخوردهای مثبت مشتریان توجه کنند و نظرات منفی را نادیده بگیرند.
نتیجه این است که سطح واقعی رضایت مشتریان را بالاتر از واقعیت تصور میکنند. در همین زمان، رقبایی که روی نقاط ضعف نادیدهگرفتهشده تمرکز کردهاند، سهم بازار بیشتری را به دست میآورند.
اهمیت پرسشهای درست
حقیقت کلیدی این است: «سوالاتی که میپرسید، آینده سازمان شما را شکل میدهد».
یک سوال عالی باید ویپگیهای زیر را داشته باشد:
- با اهداف شما همراستا باشد.
- ساده و شفاف بیان شود.
- تفکر عمیق ایجاد کند.
یادگیری مهارت پرسشگری درست، در تمام بخشهای کسبوکار از توسعه محصول گرفته تا مدیریت تیم، برنامهریزی استراتژیک و حتی مدیریت بحران کاربرد دارد.
نقش هوش مصنوعی در شکستن سوگیریها
هوش مصنوعی میتواند سوگیریهای شما را به چالش بکشد یا تقویت کند؛ همهچیز بستگی به نحوه استفاده شما دارد. اگر از آن بخواهید فقط باورهای موجودتان را تایید کند، همان خطاها تکرار میشود؛ اما اگر بهعنوان یک «شریک پرسشگر» از آن بهره بگیرید، میتواند نقطهضعفها را آشکار کند.
تصور کنید یک شرکت تولیدی تصمیم میگیرد هوش مصنوعی را بهعنوان سیستم کشف سوگیری در فرایند توسعه محصول بهکار گیرد. قبل از هر تصمیم مهم، تیمها موارد زیر را از هوش مصنوعی درخواست میکنند:
- «این فرض که کاهش هزینه اصلیترین دغدغه مشتریان ما است را به چالش بکش».
- «چه ارزشهای جایگزینی ممکن است نادیده گرفته باشیم؟»
- «اگر رقیب اصلی ما بود، چه ایرادی به این استراتژی وارد میکرد؟»
هوش مصنوعی میتواند نشان دهد مشتریان در واقع قابلیت اعتماد و کیفیت را بیشتر از قیمت ارجح میدانند. نتیجه این استراتژی جدید، جایگاهیابی در بازار بهعنوان برندی با کیفیت برتر و افزایش حاشیه سود است.
رهبران موفق آینده کسانی نخواهند بود که پاسخ همهچیز را بدانند؛ بلکه کسانی خواهند بود که پرسشهایی بپرسند که دیگران حتی به ذهنشان خطور نکرده است.
از داده تا تصمیم، سریعتر از همیشه
در دنیای کسبوکار امروز، داده همان سرمایه اصلی است. دادهها میتوانند رفتار مشتریان، روندهای بازار، ناکارآمدیهای عملیاتی، جایگاه رقابتی و فرصتهای آینده را آشکار کنند. داشتن بینش درست از دادهها میتواند تفاوت میان عرضه یک محصول موفق و از دست دادن کامل بازار باشد.
با این حال، کار با داده همیشه ساده نیست. طبق گفته کتاب رهبر هوش مصنوعی محور، سازمانها معمولا با دو چالش اساسی روبهرو میشوند:
1. بار اطلاعاتی (Data Overload)
زمانی که داده بیشازحد جمعآوری میشود و غربالگری آن سختتر از دستیابی به بینش است. مثلا یک فروشگاه اینترنتی که روزانه میلیونها تعامل مشتریان را ثبت میکند (از کلیکها و خریدها تا منشنهای شبکههای اجتماعی)، معمولا تیم بازاریابیاش بیشتر وقت خود را صرف مدیریت فایلها و داشبوردها میکند تا تحلیل موثر. در نتیجه، وقتی یک روند شناسایی میشود، رقبا از قبل آن را به فرصت تبدیل کردهاند.
2. کمبود داده (Data Scarcity)
در مقابل، وقتی داده کافی وجود ندارد، تصمیمگیریها بر پایه حدس و گمان صورت میگیرد. برای نمونه، یک شرکت مشاوره کوچک که تنها چند بازخورد پراکنده از مشتریان خود دارد، نمیتواند الگوهای رفتاری را کشف کند و استراتژیهایش بیشتر حدسی است تا مبتنی بر داده.
نقش هوش مصنوعی در مدیریت داده
هوش مصنوعی با قابلیتهای تحلیلی خود، هر دو مشکل را بهطور همزمان حل میکند:
- در سازمانهای غنی از داده، AI از میان انبوه اطلاعات الگوهای مرتبط را استخراج میکند.
- در شرکتهای فقیر از داده، AI از حجم محدود داده بیشترین بینش را بیرون میکشد و روابط پنهان را آشکار میکند.
یک نمونه واقعی از قدرت هوش مصنوعی
شرکت تولید پوشاک ورزشی را در نظر بگیرید. این شرکت دادههای خرید مشتریان، بازخوردهای شبکههای اجتماعی، روندهای فصلی و قیمتگذاری رقبا را در اختیار هوش مصنوعی قرار میدهد. تنها در چند دقیقه، هوش مصنوعی گزارشی جامع ارائه میدهد:
- مشتریان جوانِ دوستدار محیطزیست، سریعترین گروه در حال رشد هستند.
- این مشتریان بیشتر به مواد پایدار اهمیت میدهند تا تخفیفهای قیمتی.
- بیشترین تعامل آنها با محتوا، در ساعات عصر رخ میدهد.
این بینشها باعث میشود کمپین بازاریابی شرکت بر تاثیرات زیستمحیطی تمرکز کند نه بر رقابت قیمتی.
نتیجه چیست؟
نرخ تعامل ۴۰درصد بالاتر و نرخ تبدیل ۲۵درصد بیشتر. چیزی که قبلا هفتهها تحلیل نیاز داشت، اکنون در عرض چند دقیقه انجام میشود و فرصتهای بازار پیش از آنکه رقبا متوجه شوند به دست میآید.
برتری در عصر هوش مصنوعی با تفکر استراتژیک
کتاب رهبر هوش مصنوعی محور توضیح میدهد هوش مصنوعی میتواند منابع را آزاد کند، زمان بیشتری در اختیار تیمها قرار دهد و انسانها را از انجام کارهای تکراری رها سازد؛ اما پرسش اصلی این است: «با تمام زمانی، انرژی و منابعی که هوش مصنوعی آزاد میکند چه باید کرد؟»
پاسخ در داشتن یک ذهنیت استراتژیک نهفته است؛ ذهنیتی که تعادل میان نتایج کوتاهمدت و تاثیرات بلندمدت را برقرار کند تا استفاده از هوش مصنوعی به شکلی هوشمندانه و اثربخش صورت گیرد.
ذهنیت استراتژیک؛ قلب رهبری هوش مصنوعی محور
پرورش ذهنیت استراتژیک در کتاب رهبر هوش مصنوعی محور بر چهار عنصر کلیدی بنا شده است که همافزایی میان تواناییهای انسانی و قابلیتهای هوش مصنوعی را به حداکثر میرسانند:
1. استراتژی بهعنوان زیربنا
هنر ایجاد مزیت رقابتی بلندمدت از طریق اقدامهای کوتاهمدت هدفمند. هر تصمیم روزمره باید همسو با چشمانداز کلی باشد و همزمان ارزشی قابلسنجش ایجاد کند.
2. اجرای متمرکز
تدوین یک برنامه جامع که مانند قطبنما عمل کرده و تلاشها را به سمت آن ۲۰درصد فعالیتی هدایت کند که ۸۰درصد نتایج را رقم میزنند (اصل پارتو). این فعالیتها میتوانند شامل موارد زیر باشد:
- پرورش روابط کلیدی با مشتریان
- توسعه محصولات تحولآفرین
- ورود به بازارهای جدید
3. تمرکز بر سرمایه انسانی
بهکارگیری نیروهای انسانی در همان ۲۰درصد فعالیت حیاتی که نیازمند خلاقیت، ارتباطسازی و حل مسائل پیچیده هستند.
4. فناوری بهعنوان تقویتکننده
واگذاری ۸۰ درصد فرایندهای تکراری، تحلیل دادهها، تولید پیشنویسها و کارهای اداری به هوش مصنوعی تا بهرهوری افزایش یابد و تیم بتواند بر کارهای استراتژیکتر متمرکز شود.
دو رویکرد متفاوت در عمل
کتاب رهبر هوش مصنوعی محور با مثالهای کاربردی نشان میدهد که تفاوت بین استفاده صرف از هوش مصنوعی و استفاده استراتژیک از آن، آینده سازمانها را رقم میزند:
1. رویکرد تاکتیکی
یک مدیر بازاریابی، هوش مصنوعی را برای خودکارسازی پستهای شبکههای اجتماعی و کمپینهای ایمیلی به کار میگیرد. او زمان آزادشده را صرف کارهای عملیاتی بیشتری مانند بررسی گزارشها و جلسات میکند.
- نتیجه؟ «شش ماه بعد، رقبا که از هوش مصنوعی بهصورت استراتژیک بهره بردهاند، سهم بازار را در دست گرفتهاند؛ در حالیکه تیم او همچنان درگیر امور روزمره است».
2. رویکرد استراتژیک
یک مدیر فروش از هوش مصنوعی برای مدیریت سرنخها، تولید پیشنهادها و پیگیری مشتریان استفاده میکند. او زمان آزاد را صرف ایجاد روابط با حسابهای کلیدی و توسعه مشارکتهای بازار جدید میکند.
- نتیجه کوتاهمدت؟ «رشد ۳۰ درصدی در اندازه قراردادها.
- نتیجه بلندمدت؟ «روابط پایدار با مشتریان و جریانهای درآمدی مداوم که مزیت رقابتی را تقویت میکند».
فراتر از بهرهوری
کتاب رهبر هوش مصنوعی محور تاکید میکند استفاده از هوش مصنوعی تنها بهمعنای افزایش بهرهوری نیست. رهبران هوش مصنوعی محور میدانند کار اصلی، هدایت استعداد انسانی بهسمت خلق ارزشی ماندگار است. هوش مصنوعی ابزار قدرتمندی است؛ اما این تفکر استراتژیک است که آن را به سکوی پرتاب سازمانها در عصر رقابت تبدیل میکند.
هوش مصنوعی، ابزار تقویت نیروی انسانی
هوش مصنوعی باید بهعنوان ابزاری برای تقویت نیروی انسانی بهکار گرفته شود؛ نه جایگزین آن.
وقتی هوش مصنوعی وظایف تکراری و عملیاتی را بر عهده میگیرد، سازمان میتواند دوباره روی انسانها سرمایهگذاری کند و بهترین تواناییهای آنها را آشکار سازد. هدف اصلی ساده اما تحولآفرین است:
وظایف قابل اتوماسیون توسط هوش مصنوعی
در کار روزمره، هوش مصنوعی میتواند بسیاری از کارهای زمانبر را بر عهده بگیرد، از جمله:
- تحلیل دادهها
- تولید پیشنویس اولیه محتوا
- زمانبندی و برنامهریزی
- انجام تحقیقات اولیه
- مدیریت ارتباطات روتین

با انجام این کارها، تیم شما فرصت پیدا میکند روی حوزههای ارزشمندتری از جمله موارد زیر متمرکز شود:
- تفکر استراتژیک
- ساخت ارتباطات انسانی
- حل خلاقانه مسائل و نوآوری
اصل ۸۰/۲۰ و بازاندیشی وظایف
بهخاطر داشته باشید ۲۰درصد از کارها ۸۰درصد نتایج را ایجاد میکنند؛ بنابراین در مورد ۸۰درصد باقیمانده باید این پرسش اساسی مطرح شود: «چرا این کارها را انجام میدهیم و چگونه میتوان آنها را به هوش مصنوعی سپرد؟»
تصور کنید «سارا»، یک مدیر بازاریابی، پیشتر روزهای خود را صرف تحلیل دستی دادهها، پاسخ به ایمیلهای تکراری مشتریان و تهیه گزارشهای روتین میکرد. اکنون، هوش مصنوعی شبانه دادهها را تحلیل کرده، پاسخهای شخصیسازیشده به مشتریان ارسال میکند و گزارشهای کامل تولید میکند.
- صبح: سارا گزارشهای تحلیلی هوش مصنوعی را مرور میکند و الگوهای جدید رفتار مشتری را کشف میکند.
- ظهر: با تیم محصول جلسه استراتژیک دارد تا فرصتهای تازه بازار را بررسی کند.
- بعدازظهر: وقت بیشتری را صرف گفتوگوی عمیق با مشتریان کلیدی برای ایجاد شراکتهای بلندمدت میکند.
- شب: ایدههای خلاقانه برای کمپینهای نوآورانه آزمایش میکند که میتواند جایگاه شرکت در بازار را متحول کند.
سارا نهتنها بهرهوری بالاتری دارد؛ بلکه به یک نیروی استراتژیک تبدیل شده است. او با تکیه بر هوش مصنوعی، انرژی خود را صرف فعالیتهایی میکند که ارزش واقعی و مزیت رقابتی پایدار برای سازمان به همراه دارند.
با بهکارگیری هوش مصنوعی بهعنوان شریک استراتژیک، رهبران میتوانند تیمهای خود را از وظایف روزمره رها کنند، تصمیمات بهتر بگیرند و سازمان را از حالت عملیاتی به استراتژیک تبدیل کنند. هوش مصنوعی نهتنها بهرهوری را افزایش میدهد؛ بلکه توانمندیهای انسانی را تقویت میکند و مزیت رقابتی پایدار ایجاد مینماید.
برای آشنایی بیشتر با روشهای عملی بهرهگیری از هوش مصنوعی در کسبوکار و افزایش سرعت رشد سازمان، پیشنهاد میکنیم مقاله «جهش در کسبوکار با هوش مصنوعی» را در وبسایت مدیرسبز مطالعه کنید.
میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 3





1 دیدگاه برای “خلاصه کتاب رهبر هوش مصنوعی محور”
اصل20/80قانون قدرتمند پارتو؛ قانونی که کشف شده ولی بکاربرده نشده؛ چون خیلی ساده هست؛ 80درصد نتایج؛ حاصل20درصد کارهای کلیدی و متمرکز لیزری هست!!!!11سپاس از ارزشمندی شما در ارزش افزایی زمان .درود درود درود