فهرست مقاله
داستان شرکت DEC درس مهمی به ما آموزد. بهتر بودن مهمتر است یا جدیدتر بودن؟ داستان را بخوانید تا به پاسخ این سوال مهم برسید.
شرکت DEC را میتوان بهدرستی با یک شهاب مقایسه کرد. در سال ۱۹۵۷ کامپیوتر به غول و بزرگی یک اتاق شبیه بود، میلیونها دلار قیمت داشت و برای نگهداری آن به اتاقی ضدعفونی شده و با سیستم تهویه مطبوع نیاز بود. آقای کن اولسن تصمیم گرفت کامپیوتری کوچکتر، ارزانتر و با کاربردی آسانتر، برای بازارِ انبوه تولید کند. شرکت او، DEC، با تولید انبوه کامپیوترهای کوچک، انقلابی را به وجود آورد.
کامپیوترهای رومیزی
اما تهدید کامپیوترهای رومیزی جدید که PC نام داشت و قرار بود بهزودی تولید انبوه آن آغاز شود، از افقها نمایان بود. آقای استن اولسن برادر کوچکتر کن اولسن و یکی از موسسان DEC، کامپیوترهای رومیزی جدید را هم یک تهدید و هم فرصت میدید.
تهدید از طرف شرکت IBM بود که در نظر داشت کامپیوتر کوچک جدید را بهزودی به بازار عرضه کند و فرصت این بود که یکی از کامپیوترهای کوچک شرکت DEC از قدرت بیشتری از ماشین IBM برخوردار بود.
آنچه استن میدید یک صحنه کاملا طبیعی برای فروش بود
IBM به علت فروش کامپیوترهای بزرگ به کسبوکارها، به شهرت رسید. DEC به دلیل فروش کامپیوترهای کوچک به همان بازارِ هدف مشهور گردید. به همین دلیل، طبیعیتر این بود که DEC عرضهکننده یک ماشین رومیزی کوچک برای کسبوکارها باشد.
کسبوکار سنتی DEC در زمینه کامپیوترهای کوچک، با ورود رقبای تازه، رو به نقصان گذاشت. شرکتهای سازنده و ریزرایانهها به معرفی رایانههای کوچکتری پرداختند که در عین اینکه بخش زیادی از قدرت ماشینهای DEC را داشت، با قیمت کسری از بهای آنها فروخته میشد.
تاخیر DEC در توسعه و عرضه خانواده کامپیوترهای آسان کاربرد، رومیزی و اداری موجب شد تا سازندههای مختلف ریزپردازنده، با سرعت زیادی به جذب گروههای کاربران مبتدی که متوجه تخصص و فناوری در سطح بالای شرکت DEC نبودند، بپردازند؛ اما آقای کن اولسن هنوز تحت تاثیر قرار نگرفته بود.
آقای کن اولسن کمتر از ۱۰ سال بعد، مجبور به ترک شرکتی شد که خود تاسیس کرده بود. زیانها سر به فلکزده بود، کارکنان اخراج شده بودند و قیمت سهام شرکت سقوط کرده بود. سرانجام شرکت کامپک آن شرکت را خرید و DEC عملا از صفحه روزگار محو شد. خندهدار اینکه DEC توسط یک شرکت سازنده PC خریداری گردید. توسعهای که کن اسلون آن را دستکم گرفت، به غولی تبدیلشده که او و شرکتش را بلعید.
هیچگاه یک رقیب بزرگتر را دستکم نگیرید
بعضی وقتها، بیتوجهی به رقبای کوچکتر صدمهای به شما نمیزند؛ ولی حرکات یک رقیب بزرگتر را باید جدی بگیرید. در وهله اول و مهمتر از همه، باید ارزیابی کنید؛ درصورتیکه آنها موفق شوند، بر سر شما چه خواهد آمد. چنانچه موفقیت آنها تاثیر زیادی بر کسبوکار شما داشته باشد، هیچ راهی نداریم مگر اینکه ضربه اول را شما بزنید تا حرکت آنها را کند نموده و راهبرد آنها را تصاحب نمایید.
DEC میتوانست راهبرد استن (برادر کوچکتر مدیرعامل شرکت) در مورد پیشگامی در معرفی اولین کامپیوتر درستوحسابی برای کسبوکار را به کار بسته و خط کامپیوتر رومیزی خود را بهعنوان گزینهای در مقابل PC موقعیتیابی نماید. راهبرد کامپیوتر برای کسبوکار آنها میتوانست به شرح زیر تدوین گردد:
«استفاده از یک کامپیوتر شخصی خوب است؛ اما برای محیط کسبوکارتان نیاز به کامپیوتری دارید که قدرتمند، قابل توسعه و سازگار باشد. این نوع کامپیوتر را شرکت DEC که دومین شرکت بزرگ سازنده کامپیوتر در دنیا است، عرضه میکند».
با ناکامی در موارد فوق و افزایش رقابت، دوره ورشکستگی شرکتهای سازنده کامپیوترهای کوچک فرارسید. روزنامهها از داستانهای مربوط به مشکلات این شرکتها پرشده بود، ترس و ابهامی که در بازار حاکم شده بود، بهدلخواه IBM تمام شد.
اگر شرکت DEC انتخاب درستی کرده بود آن را در اختیار داشت و میتوانست با تمرکز روی کامپیوترهای مهم و کوچک برای محیطهای کسبوکار و همچنین باعرضه سیستمهای کامپیوتری ادارات به رقابت با سیستمهای خودکار اداری IBM پرداخته و خود را بهعنوان یک رقیب قدرتمند در مقابل IBM مطرح سازد؛ اما ادامه هیاهوی دنیای کامپیوترهای رومیزی، بدون اینکه DEC در آن نقش داشته باشد، باعث از دست دادن شانس آن شرکت گردید.
بنابراین در این دنیای پر تغییر که عرصه فناوری پیشرفته است، مردم به نسل جدید فراوردهها عادت کردهاند و نهتنها در مورد آن صحبت میکنند؛ بلکه توقع آن را هم دارند.
بهتر باشیم یا جدیدتر؟
من به شرکتها توصیه میکنم بکوشند بهجای بهتر بودن، جدیدتر باشند. این راه مطمئنی است که منجر به تمایز آنها خواهد شد. هیچکس از خرید فراوردهای که میپندارد از مُد افتاده است خوشش نمیآید؛ بنابراین راه پیشرفت جهشوار شما از رقبایتان، این است که خود را بهعنوان چیزی «جدید و بهتر» موقعیتیابی کنید و تاکید شما بر «جدید بودن» باشد.
«جدیدترین بودن» در حقیقت جوهره و بنیان شروع یک رده فراورده جدید به شمار میرود.
منبع: کتاب «شرکتهای بزرگ مشکلات بزرگ»
نویسنده:جک تراوت
ناشر: فرا
ترجمه: دکتر میر احمد امیر شاهی
میانگین امتیاز 4.7 / 5. تعداد آرا: 10
1 thoughts on “بهتر یا جدیدتر؟ کدام مهمتر است؟”
«جدیدترین بودن» در حقیقت جوهره و بنیان شروع یک رده فراورده جدید به شمار میرود.